بردشیروݩ
ایرج عالیپۊر
لٛرنیڌن ور لری:مومٱڌ مۊگۊیی
مؽن ولات مو
دی چرا ایل عشق نه کۊر کردنه
مؽن ولات مو
دی کسی کاکلی بونگس مؽن باڌ نیوازنه
تشمالوݩ زمندن
دی کسی نیخۊنه
داٛی بلالم داٛی بلالم سۉزه تیه کالم داٛی بلال
چاربایل پریشوݩ
چاربایل بی سۉار
ولی هنیم یالسوݩ ز تیفونه ۉ
ویرسوݩ ز آکر(آتش)
ۉ دسدی که تهڌه خورشیر نه ایٱورد ور رٱکوݩ
ایسه تش نتره تش ورکنه
ۉ رٱ مرده یل نه رۊشن واڌاره
ولی هونو اؽان، اؽان
وا چومٱت مه اؽان
وا هرس ۉ آه اؽان
مؽن آستوݩ هر باهار
شۉچرایل داغدار-هرسینل(لاله های واژگون)-
عتر خین هونونه
اتیشکنه ری شال کۉۊ که
ۉ بردشیروݩ مؽن پاسار که بیار ابۊن
شیرهای سنگی
ایرج عالیپور
برگردان لری:محمد موگویی
در سرزمین من
دیری است چراغ قبیله عشق را کشته اند
در سرزمین من
دیگر کسی کاکلی آوازش را در باد نمی رقصاند
تشمال ها خسته اند
دیگر کسی نمی خواند:
دی بلالم دی بلالم سوزه تیه کالم دی بلال
اسب های پریشان
اسب های بی سوار
اما هنوز یالی از طوفان دارند و
خاطره ای از آذرخش
و دستی که گهواره خورشید را می تکان می داد
اکنون یارای آتش نیست که آتش برافروزد
و راه مردگان را روشن بدارد
اما آنان می آیند، می آیند
با مشعله ماه می آیند
با آشک و آه می آیند
در آستان هر بهار
فانوسهای سوگوار-آلاله های واژگون-
عطر خون آنان را بر شال کبود کوه می افشاند
و شیرهای سنگی بر دامنه ها بیدار می شوند
درباره ریشه واژه تَئره( طَئرَه) به معنای گلونی
گلونی، زنان لر(مینجایی، لک، بختیاری و جنوبی)
ادامه مطلبافعالی در لری به معنای آموزش دادن و تاملاتی چند
یادگیری، زبان لری، مردم لر، لری مینجایی، لری لکی
ادامه مطلب