هیچ زبانی ذاتاً «سخت» یا «آسان» نیست؛ «سختی» و «آسانی» وقتی معنا مییابد که ما در جایگاه گویشور یک زبان دیگر ــ زبانی با ماهیت متفاوت، حوزهی رواج متفاوت، خانوادهی زبانی متفاوت و دهها و صدها تفاوت دیگر ــ به زبانی دیگرگون مینگریم و با خود میسنجیم که اگر بخواهیم آن زبان را بیاموزیم، چقدر زحمت و زمان در پیش داریم. «سختی» و «آسانی» زبانها مثل «دور» و «نزدیک» بودن فواصل است. اگر من بگویم «شیراز دور است» آیا این گزاره «قطعی» است؟ نه، صرفاً «نسبی» است؛ اگر در مشهد یا تهران نشسته باشم، بله، شیراز دور است، اما اگر در آباده یا اقلید باشم، یا اصلاً بگو در بوشهر، شیراز نزدیک است.
پس درواقع شیراز نه دور است و نه نزدیک، بستگی دارد من کجا باشم! بگذارید اینطور پیش برویم: فرضاً یاد گرفتن «اسپانیولی» برای یک فرانسوی چقدر سخت است؟ یاد گرفتن «ترکی استانبولی» برای یک ترکمن ایرانی چه؟ یاد گرفتن «فرانسوی» برای یک ایتالیایی چه؟ حالا یاد گرفتن «فنلاندی» برای یک هندی چه؟ «هلندی» برای یک عرب عراقی چه؟ «سوئدی» برای یک اندونزیایی چه؟ ــ همهچیز «نسبی» نیست؟ یک مثال دیگر: منابع غیرآکادمیک از «چینی ماندارین» بهعنوان یکی از، به قول خودشان، «سختترین زبانهای دنیا» نام میبرند. آیا فرضاً کودکان چینی بهجای دو سالگی، در چهار سالگی زبان باز میکنند، چون باید زبانی «سختتر» را یاد بگیرند؟! یا مثلاً اهالی فلان قبیله در آمازون که به یک زبان بومی محلی با ویژگیهایی بسیار نادر نسبت به دیگر زبانها سخن میگویند از گویشوران بومی زبان انگلیسی مهارت زبانی بیشتری دارند؟! پس به یاد داشته باشید که «فلان زبان سخت است» و «بهمان زبان آسان است» گزارههای درست زبانشناختی نیست.
حسین جاوید
تشریح چند واژه و اصطلاح برای سرما،حالت های سرمایی و احساس سرما در زبان مردم لر
تشریح واژگانی سرما و گرما در لری(مینجایی، لکی، بختیاری)
ادامه مطلببررسی یک کهن واژه لری به معنای درد
کهن واژه لکی، کهن واژه لری مینجایی، لرهای لک زبان، لرهای بختیاری، لرها
ادامه مطلب