ضرورت بازاندیشی و بازسازی هویت زبان های لکی، مینجایی و بختیاری آکادمی لری

ضرورت بازاندیشی و بازسازی هویت زبان های لکی، مینجایی و بختیاری



دسته بندی ها : لری مینجایی

اردشیر بهرامی

امروزه در حدود ۳ الی ۴ هزار زبان در جهان وجود دارد که در مورد بسیاری از آنها هنوز هیچ مطالعه نظام مندی صورت نگرفته است. شمار زبان های کنونی جهان به دلیل کاهش جوامع بومی و استیلای اجتناب ناپذیر فرهنگ های بزرگ تر بر فرهنگ های کوچکتر در بستر فرایند جهانی شدن، به شدت رو به کاهش است. چنان که تا نیمه قرن بیست و یکم تعدادزبان های زنده به حدود هزار و شاید هم کم تر، خواهد رسید. یکی از زبان شناسان آمریکایی به نام مایکل کراوس معتقد است که در حدود ۱۰ هزار سال پیش بالغ بر ۱۰ هزار زبان وجود داشته، اما اکنون این رقم به ۶ هزار تقلیل یافته و تا صد سال آینده نیز ۹۰ درصد آنها از میان خواهند رفت (فکوهی، ۱۳۹۱: ۸۲). زبان پیش از هر چیز یک ابزار ارتباط  تعریف می شود، ابزاری که انسان ها برای ایجاد ارتباط میان یکدیگر و انتقال اطلاعات، دانش، احساسات و ذهنیات خویش به کار می برند. از سوی دیگر، زبان پیش از آنکه ابزاری ارتباطی باشد، وسیله ای اساسی برای اندیشیدن شمرده می شود. در این رویکرد، زبان عامل اصلی ذخیره و انباشت افکار و دستگاهی است که در یک معنی نمی توان آن را از اندیشه جدا کرد (فکوهی، ۱۳۹۱: ۸۱).
زبان مهمترین وسیله اندیشیدن، ارتباط و ذخیزه دانش و فرهنگ و انتقال آن به نسل های بعد هر جامعه است. اما زندگی در دهکده جهانی و جهانی شدن زندگي روزمره، رشد شهرنشيني و توسعه فرهنگ و زبان هاي جديد موجب تضعیف و زوال فرهنگ و زبان های موجود در جهان شده است و در این میان زبان های محلی و بومی آسیب بیشتری متحمل شده اند. در این مقاله با رویکرد جامعه شناسی به تحلیل نقش توسعه زبان فارسی در جامعه، مدرسه، رسانه، خانواده و نادیده گرفتن جایگاه زبان های محلی (لکی ، مینجایی و بختیاری) در آموزش های رسمی و رسانه پرداخته می شود. پیوند زبان های محلی با زندگی اجتماعی مردم موجب القای ارزش ها و هنجارهای جامعه به افراد می شود. در این مقاله بحث محوری ما ضرورت و اهمیت بازاندیشی و بازسازی هویت زبان های لکی، مینجایی و بختیاری است. در این بازاندیشی هویت زبانی هدف استفاده از ظرفیت های زبان های محلی برای آموزش رسمی در فضای مدرسه، انتقال ارزش های انسانی، اخلاقی و تربیت در فضای خانواده و جامعه، رسانه ها و آموزش رسمی است. در ادامه نخست به محدوده جغرافیایی و جایگاه زبان های لکی، مینجایی و بختیاری در زندگی مردم: جغرافیای زبان های لکی، مینجایی و بختیاری،زبان های لکی، مینجایی و بختیاری جز زبان های ایرانی غربی که در همسایگی هم هستند و تعاملات زیادی دارند. این زبان ها، زبان هایی هستند که مرز بین زبان های ایرانی غربی جنوبی و ایرانی غربی شمالی به آنها تکلم می شود. و محدوده آن را می توان در بخش هایی از استان های کرمانشاه، همدان، لرستان، چهارمحال و بختیاری، ایلام، خوزستان، کهکیلیوه و بویر احمد، فارس، بوشهر تعریف نمود. زبان مینجایی که مابین زبان بختیاری و لکی قرار گرفته از جمله زبان های ایرانی غربی جنوبی است که جمعیت کثیری به این زبان تکلم می کنند. زبان های لکی، مینجایی و بختیاری ها اشتراکات زیادی دارند و بخش مهمی از این اشتراکات مربوط به واژگان است. ولی دستور زبان لکی با مینجایی و بختیاری متفاوت است.
جایگاه زبان های لکی، مینجایی و بختیاری در زندگی مردم، فرهنگ حاکم بر مردم این مناطق تقریباً شبیه هم هستند و باورهای فرهنگی و اجتماعی مشترکی دارند. به گونه ای که بین مردم لک زبان و مینجایی در زمینه آداب و رسوم، آیین ها، مناسک، ضرب المثل ها و خرده فرهنگ ها، نمی توان مرزی مشخص قائل شد، حتی در زمینه پراکندگی جغرافیایی لک زبانان و همسایگی آنها با لر زبانان نیز نمی توان به سادگی مرز جغرافیایی تعریف نمود. زیرا برخی از شهرها هم لرزبانان زندگی می کنند و هم لک زبانان و تعاملات فرهنگی، پیوندهای خونی و مناسبات اجتماعی عمیق و پایدار و محترمانه ای بین آنها وجود دارد. همچنین بین مردم بختیاری زبان و لرهای مینجایی همین تعاملات و احترامات برقرار است. به نظر می رسد این مردم با وجود تفاوت های زبانی دارای هویت اجتماعی مشترکی هستند.
مردم لر( لک، مینجایی و بختیاری) زبان در گذشته دارای معیشت کشاورزی، شکار، عشایری و زندگی روستانشینی بوده اند. البته در کنار همه شیوه های معیشت دارای شهرها و مراکز باستانی زیادی در دوره های مختلف پیش از تاریخ و تاریخی و اسلامی بوده اند. میعشت، شکار، کشاورزی، کوچ نشینی زبان و فرهنگ خاص خود را دارد. این فرهنگ ها اگر چه به ظاهر ابتدایی و ساده به نظر می رسند اما در دامن خود مفاهیمی که متناسب با زندگی اجتماعی و طبیعت دارد. در این زبان ها متل ها، داستان ها، اسطوره ها و افسانه های خود را دارد. بخشی اصلی این زبان به شکل نمادها دیده می شود. زبان باورهای مذهبی و سنتی کوچ نشینان پیرامون طبیعت همچون خورشید، باران، خطرات طبیعت (سیل و زلزله)، حتی مناسک و آیین هایشان، اوقات فراغت (شکار، رزم و بز،) دوستی و دشمنی، اتحاد و همدلی و تولد و مرگ ازدواج، … زبان خاص خود را دارد که کاملا متفاوت از زندگی مدرن شهرنشيني امروزی است. این نوع معیشت مسائل و مشکلات خود را در زبان عامه مردم و ادبیات فولکلور نشان می دهد و طبیعی است بخش عظیمی از اصطلاحات، کنایه ها، ضرب المثل ها و اشارات در زبان عامه مردم برگرفته از این نوع معیشت هاست که حتی ممکن است برای فرزندان همین مرز و بوم بی معنی تلقی شود. گاهی اوقات این اصطلاحات و کنایه ها به سخره گرفته می شوند و به نوعی، هویت این زبان مورد توهین و تحقیر قرار می گیرد.
زبان با تغییر معیشت اجتماعات و تغییر فضاهای زندگی به تبع تغییرات فرهنگی به تدریج تغییر می باید و کارایی خود را از دست می دهد. در حال حاضر وقتی اصلاحات، کنایه ها، ضرب المثل ها بومی را به طور گذرا مرور می کنیم در می یابیم وجود واژه ها و مفاهیم زندگی عشایری و کوچ نشینی بطور آشکار و مستتر در آن وجود دارد که با سبک زندگی شهری و جامعه جدید سنخیت ندارد. فرهنگ و زبان پیوند عمیقی با زندگی اجتماعی و معیشت مردم دارد. باورها و اعتقادات، زبان شفاهی، ترانه ها، لالایی ها، اسطوره ها، فرهنگ کار، اوراد و ادعیه ها حول نزولات جوی، بلایای آسمانی و زمینی، سیل و زلزله و طوفان، در هماهنگی عجیبی با هم پیوند یافته اند. آنچه این مجموعه معانی را بهم پیوند می دهد زبانی است که گاهی به شکل ترانه ها، موسیقی، گاهی به شکل رقص های محلی در می آید؛ گاهی به شکل نمادها، نشان ها و آیین ها. می توان گفت همه اینها یک زبان است و نشانگر ارتباطات عمقی معنوی و مادی انسان های این سرزمین بوده است. زبان های لکی، مینجایی و بختیاری با وجود همه پویایی و تحولات خود تا چند دهه گذشته در تمامی کنش ها و محصولات مادی و معنوی مردم این سرزمین به حیات خود ادامه داده، اما در دوران معاصر، آسيب هاي زيادي ديده اند.
مردم سرزمین (لکی، مینجایی و بختیاری) باورها و معانی عمیق چند هزارساله زبان خود را به درستی می فهمیدند و هر لحظه از زمان و فضایی پیوند باورهای خود را با جهان هستی، زندگی اجتماعی و خانوادگی خود هم آهنگی و همنوایی داشت. به طور مثل برای موسم کاشت، داشت و برداشت ترانه و آوازی بر زبانشان جاری بود. برای دوری از بیماری، بلا و آفت ها، نذری و نیازی بر زبان و دل داشتند. مهم تر از همه مردم زبان همدیگر را به درستی می فهمیدند. حتی به راحتی زبان حیوانات (نیازها و مشکلات) را می فهمیدند. گرسنگی، تشنگی و بیماری حیوانات را بهتر از متخصیص دامپزشکی امروزه تشخیص می دادند. از دانش بومي انباشته گذشتگان خود به درستی استفاده می کردند، از همه مهمتر والدین و فرزندان زبان همدیگر را به سادگی می فهمیدند. اگر چه فرهنگ سنتی و معیشت کوچ نشینی، کشاروزی و روستایی سختی و مرارت وجود داشت و اما تضادی در فرهنگ ها و باورهایشان با زندگی اجتماعی¬شان وجود نداشت.
زبان لکی، مینجایی و بختیاری، دارای ذخیره گسترده ای از ادبیات شفاهی و کتبی، انواع هنرها، آیین ها، موسیقی و … است و این زبان عامل اصلی انتقال و پویایی فرهنگ و تمدن گذشته است و در حافظه این زبان ارزش ها، اعتقادات و باورهای پیرامون زندگی اجتماعی انباشته شده است.
بخش کوچکی از ادبیات شفاهی و کتبی، انواع هنرها، آیین ها، موسیقی انباشت زبان لکی، مینجایی و بختیاری به نگارش درآمده است اما بخش عظیمی از آن در اسطوره ها و خاطرات جمعی قوم لر باقی مانده که به دنبال تجربه توسعه و رشد شهرنشینی، آموزش رسمی در مدارس و مکتوبات و رسانه ها به زبان فارسی طی چند دهه گذشته بتدریج موجب تضعیف نقش زبان های محلی (لکی، مینجایی و بختیاری) و به دنبال آن بروز بحران های هویتی در حوزه زبان و فرهنگ عمومی جامعه گردید. به گونه ای امروزه زبان مادری این قوم مورد احترام واقع نمی شود نگاه های منفی اما سطحی و بدون پایه و اساس بزرگترین اجحاف در حق آن شمرده می شود. شکل گیری این نگاه های منفی نشانه بی اهمیت انگاشتن جایگاه این زبان ها در فضای آموزش، رسانه و جامعه توسط دولت هاست.
تغییر زبان و اختلال در فرایند جامعه پذیری، تجربه گسترش زبان رسمی فارسی در فضاهای جامعه به ویژه در مدرسه، خانواده موجب اختلال در فرایند جامعه پذیری نسل های جوان تر مردم لر شده است. ضرورت دارد برای روشن تر شدن بحث تعریفی جامعه شناختی از مفهوم «جامعه پذیری» ارائه نماییم تا مؤلفه های آن را در این بحث بکار گیریم.
اجتماعی شدن یا جامعه پذیری مفهومی است که به توصیف و تبیین چگونگی رفتارهایی می پردازد که فرد را قادر می سازد تا با فرهنگ جامعه خودش سازش یابد. در واقع، جامعه پذیری «فرآیندی است که بر اساس آن، فرد به اکتساب قوانین، رفتار و نظام باورها و بازخوردهای جامعه یا گروه مشخصی دست می یابد تا بتواند در درون آن جامعه زندگی کند» (دادستان، ۱۳۸۶: ۱۷۹). در جامعه پذیری، جامعه به القای ارزش ها و هنجارهای خویش به افراد نائل می آید (منطقی، ۱۳۸۳: ۵۸). از طریق اجتماعی شدن، فرد شیوه های زندگی جامعه خود را فرا می گیرد؛ شخصیتی کسب می کند و آمادگی رفتار به عنوان عضوی از یک جامعه را پیدا می کند. او یاد می گیرد خودش را با سیستم جدید انطباق داده و رفتاری مطابق با انتظارهای جامعه انجام دهد (معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم، ۱۳۸۳: ۱۰۰). در واقع، انسان در فرآیند جامعه پذیری است که از طریق کنش های متقابل اجتماعی، شیوه راه رفتن و گفتن را، می آموزد و به تدریج به کسب تجربه های مختلف می پردازد (ستوده، ۱۳۸۶: ۴۹). در این میان، جامعه نه تنها برای بقای خود، افراد جامعه را به شیوه های گوناگون آموزش می دهد تا آنها نمادها، الگوها، ارزش ها و هنجارهای اجتماعی را در روابط متقابل خود به کار بگیرند، بلکه در تلاش است تا با دگرگونی هایی که در نظام اجتماعی و ترکیب افراد جامعه به علت مرگ و میر، زاد و ولد و مهاجرت رخ می دهد، به خودسازی و نوسازی خویش بپردازد تا از این طریق، درونی شدن عناصر اجتماعی در افراد جامعه امکان پذیر شود. برای اینکه جامعه دارای انسجام و دوامی معقول باشد، باید دارای اجماع و وفاق کافی باشد. انسجام و دوام بیشتر جامعه بستگی به میزان جامعه پذیری افراد دارد. اگر جامعه عناصر اجتماعی و فرهنگی خود را در مسیر خواسته های اجتماعی- اقتصادی افراد جامعه قرار دهد و با نیازهای آنها هم گامی کند، آموزش و جامعه پذیری افراد به سهولت انجام می شود. در غیر این صورت، ناسازگاری ها و ناکامی ها بروز خواهند کرد (سیف الهی، ۱۳۸۶: ۱۲۹).
توسعه و پیشرفت مدرن علیرغم همه خدمات ارزنده خود فرهنگ و زبانی اقوام بومی و محلی را مورد هجوم قرار داده است. برای تضعیف زبان های محلی و بومی و به تبع آن، زوال، فرهنگ بومی آن ها دلایل زیادی وجود دارد. در اینجا می توان برخی از آنها اشاره کرد:
۱- تجربه توسعه و رشد شهرنشینی و الگوپذیری از زبان و فرهنگ ملی جامعه از طریق رسانه ها و فضاهای عمومی جامعه؛
۲- آموزش زبان رسمی در نظام آموزشی (مدراس و دانشگاه) و رسانه های ملی، انتشارات: دولت های با برنامه های آموزش رسمی خود در مدارس و دانشگاه ها و نگارش زبان رسمی کتب، مجلات، رسانه های جمعی (شبکه های تلویزیونی، ماهوراه ای، رادیو و…) بیشترین سهم را در گسترش زبان های رسمی ملی همچون زبان فارسی و تضعیف زبان های بومی و محلی داشته اند. به دلیلی اهمیت یافتن یادگیری زبان رسمی فراسی در نظام آموزشی و پیشرفت های شغلی و علمی والدین اهتمام جدی برای آموختن زبان فارسی به فرزندان خود دارند. این مسأله موجب استفاده کمتر از گویش بومی و محلی لری و در طولانی مدت تضعیف آن خواهد شد. دولت ها تلاشی برای برنامه ریزی و حفظ و توسعه زبان های محلی در فضاهای آموزشی اند.
۳- بیگانگی نسل های جوان تر از هویت تاریخی و اجتماعی و فرهنگی سنت های گذشته؛ و بروز تضادهای اجتماعی در بین دو نسل سنت و مدرنیته و این تقابل در حوزه زبان نیز خود را به خوبی نشان می دهد. به گونه ای که افراد مسن نسبت به زبان و فرهنگ جدید احساس نگرانی دارند و درک درتسی از زبان و فرهنگ جدید ندارند و نسل های جدید نسبت به فرهنگ و زبان سنتی پدران احساس بیگانی می کنند.
بخشی از دلایل بحران های هویتی جوانان و بروز تنش ها و عارضات و اختلافات در فضاهای خانودگی و زندگی زناشویی ریشه در تغییرات سریع و گسترده در فرهنگ و زبان و باورهای زندگی است. چگونه می توانیم اثرات و پیامدهای چند دهه تجربه توسعه و دگرگونی در شیوه معیشت، سبک زندگی، باورها و اعتقادات مردم لر زبان را تحلیل کنیم.
پدیدار شدن آسیب هایی برای زبان و به بحران های هویتی برای نسل نوجوان و جوان مناطق لرنشین شده است. از جمله تضعیف زبان های لکی، مینجایی و بختیاری در فضای عمومی جامعه شده است. انگار به همه اقشار جامعه این اصل مهم آموخته شده که: «با فرزندانیان با زبان فارسی حرف بزنید تا فردا روز در مدرسه، دانشگاه و جامعه دچار مشکل نشوند و مورد تمسخر قرار نگیرند». اما از این نکته نباید غافل باشیم که زبان مهمترین ابزار اندیشیدن، آموختن، انتقال ارزش ها، هنجارها، ارتباط با جهان پیرامون، وسیله محبت و عشق ورزیدن به هم نوع و خانواده است. استفاده از زبانی همچون فارسی با این سادگی نمی تواند مفهوم عمیق عشق و محبت، غم و شادی، همدردی و همدلی، حمایت اجتماعی، را در فضای خانواده و زندگی اجتماعی در فرهنگ مردم لک، مینجایی و بختیاری ناتوان است. واژه هایی همچون محبت آمیز «رووله»، «گلیاریام، تیام»، «دالکم، بووَم»، «صیقَت بام، بوم نذریت»، «بمیرم سیت» چگونه می توان با جایگزینی یک واژه فارسی همچون «عزیزم» انتقال داد. اگرچه واژه عزيزم براي فارسي زبانان كابرد و قابليت هاي خاص خود را دارد.
اگر بخواهیم فرزندان امروز را با این رویکرد تربیت نمائیم و ارزش های اخلاقی، انسانی و اجتماعی قوم لر – که ریشه در فرهنگ چند هزار ساله دارد- را به آنان آموزش دهیم مشکلات عدیده ای پيش رو خواهیم داشت. کما اینکه امروزه با این مشکل مواجهه هستیم. اكثر مردم علاقه شديدي به استفاده از زبان فارسي با فرزند تازه متولد شده خود دارند. تجربه آموختن زبان فارسی در جامعه لر بیانگر آن است که نسل جوان به اصطلاحات، کنایه ها و ضرب المثل ها قدیمی پدران که هر کدام از آنها در حکم قانونی نانوشته بر زندگیشان وجود داشت و امروزه می باید این زبان مورد استهزاء و تمسخر قرار گیرد و روزه شاهدیم دور شدن فرزندان و نسل های جوان تر از اختلال در انتقال ارزش هایی انسانی همچون احترام به هم نوع، احترام به سالمندی، حمایت های اجتماعی به فرزندان هستیم.
ضرورت باز اندیشی و بازسازی هویت زبانی لکی، مینجایی و بختیاری
در پیمان نامه حقوق کودک سازمان یونیسف ماده ۳۰ آمده است: در صورتی که کودکی به قوم، طایفه، گروه بومی یا هر گروه اقلیت دیگری تعلق دارد حق دارد فرهنگ، زبان، مذهب، آداب، رسوم وسنت های خود را داشته باشد. باید بطور ویژه از حقوق این کودکان محافظت شود. جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۷۲ این پیمان نامه را بصورت مشروط (با این شرط که با قوانین کشور ایران مغایرت نداشته باشد) تصویت کرد. اما هنوز در جامعه ما فرزندان این اقوام به سختی می توانند در مدارس و دانشگاه ها با زبان مادری شان تدریس شود. البته قدم هایی در حال برداشته شدن است و امید است به نتیجه بیانجامد.
کرم دوستی (۱۳۹۰) در مقدمه دفتر شعر لکی خود با نام «پژاره» که تماماً با زبان لکی سروده شده بر این باور است: عناصر و واژگان موجود در گویش های محلی بیشتر در معرض دگرگونی است و اگر در حفظ و پاسداری از آنها نکوشیم، نفوذ روزافزون زبان معیار، از طریق رسانه های دیداری و شنیداری سبب نابودی کامل آنها خواهد شد. همین که شکل زندگی مردم عوض می شود بسیاری از اسامی و واژگان جای خود را به واژه و اصطلاحات جدید می دهد. اصالت یک گویش اندک اندک کم رنگ تر می شود و ترکیبات و تعبیرات جدید وارد زبان های ایلی و منطقه ای می شود و چون ادبیات مکتوب فیلم نامه، تئاتر و کانون هایی برای حفظ و نگهداری این گویش ها وجود ندارد، خود به خود واژگان اصیل صیقل خورده و استحاله می شوند (دوستی، ۱۳۹۰: ۱۱). وقتی شاهد کم رنگ شدن و محو گشتن واژگان اصیل گویش¬های محلی باشیم، در حقیقت قسمت هایی از فرهنگ و آداب و رسوم خود را در معرض نابودی می بینیم. زیرا هیچ واژه ای معادلی نمی تواند بیانگر غم ها و شادی های یک قوم باشد. حفظ این ارزش ها و سرمایه ها بیش از همه بر عهده ی اهالی قلم و به ویژه شاعران است. زیرا کار شاعر علاوه بر بیان احساسات به زیباترین شکل ممکن واژه سازی و تقویت زبان است.
زبان های لکی، مینجایی و بختیاری طی چند دهه گذشته تجربه ناخوشایندی داشته اند. مردم امروزه با فرزندانی که تازه متولد می شوند فارسی صحبت می کنند و اگر این رویه همچنان پیش رود ممکن است آینده حیات و پویایی این زبان ها به خطر افتد. نخبگان بومی، محققان و اکثریت مردم بر این باورند زبان و فرهنگشان در فرایند پیشرفت و توسعه در حال اضمحلال است و باید فکری به حال آنها اندیشیده شود. شکل گیری مطالبات مردم این زبان ها در زمینه تأسیس رشته های دانشگاهی زبان و ادبیات بومی (لکی و یا مینجایی)، تدریس زبان مادری در مدارس و بومی-گرایی و محلی گرایی، به چالش کشیدن فرایندهای توسعه، شکل گیری بحث و گفتگوی و برگزای همایش ها و جشنواره ها، نگارش کتب و مقالات بی شماری و طراحی وبلاگ ها و از همه مهمتر شکل گیری این گفتگوها در فضای مجازی است. موارد مطرح شده نشانگر شکل گیری یک گفتمان بازاندیشی و بازسازی زبان های لکی، مینجایی و بختیاری است و این زبان ها در فضای این گفتمان در حال تعریف یک هویت زبانی، قومی و فرهنگی مشترک هستند. استدلال نویسنده این است که این گفتمان نتیجه طرد این زبان ها و نادیده گرفتن این زبان ها توسط دولت های قبل تاکنون بوده است. این گفتمان نتیجه خرد جمعی جامعه و رسیدن به خودآگاهی در زمینه نقش زبان در انسجام جامعه و انتقال ارزش ها و هنجارها به نسل های بعد و جلوگیری از اضمحلال فرهنگی و بحران های هویتی است. در واقع زبان هر قوم مهمترین عامل در شکل گیری هویت اجتماعی- فرهنگی این قوم می باشد.
بنابراین با توجه به مباحث مطرح شده در خصوص نقش زبان هاي محلي در پویایی فرهنگ و انتقال ارزش ها و هنجارها و جلوگیری از اضمحلال بیشتر زبان های ضرورت دارد موارد زیر بطور جدی مطرح و پیگیری شود:
۱- زبان های لکی، مینجایی و بختیاری در آموزش رسمی مدارس به فرزندان آموخته شود.
۲- ایجاد رشته هایی تحصیلی «پیرامون زبان و ادبیات بومی لکی، مینجایی و بختیاری» در دانشگاه های این استان
۳- توجه جدی صدا و سیمای مراکز استان ها در بکارگیری بیشتر ظرفیت های زبان های بومی و تولید فیلم ها و برنامه های آگاهی بخش در حوزه زبان و ادبیات؛
۴- توجه بیشتر محققان، نویسندگان، زبانشناسان به پیش بردن گفتمان های هویت گرایی و حفظ زبان های بومی؛


* پژوهشگر و کارشناس ارشد جامعه شناسي دانشگاه تهران

نویسنده :محمد

آخرین ویرایش :1400/12/12 18:15:55

مقالات پیشنهادی
رابطه زبان و رسم الخط
رابطه زبان و رسم الخط

ارتباط رسم الخط و زبان

ادامه مطلب
فردینان دو سوسور(۱۹۱۳-۱۸۳۵)
فردینان دو سوسور(۱۹۱۳-۱۸۳۵)

فردینان دو سوسور زبان شناس

ادامه مطلب
ارگاتیو گسسته در زبان مردم لر
ارگاتیو گسسته در زبان مردم لر

لری مینجایی، لری لکی، لری بختیاری، مردم لر، لرهای لک زبان

ادامه مطلب
قاعده نگارشی پاپریک در مورد کسره نقش نما
قاعده نگارشی پاپریک در مورد کسره نقش نما

قاعده نگارشی پاپریک در مورد کسره نقش نما

ادامه مطلب
فرهنگ لکی باساک نمودی از فرهنگ غنی مردم لر
فرهنگ لکی باساک نمودی از فرهنگ غنی مردم لر

لری لکی، زبان های مردم لر، لرهای لک زبان

ادامه مطلب
برف اَممار
برف اَممار

برف اَممار چیست، ماهیت و چیستی برف اَممار

ادامه مطلب
تفاوت بین واژگان گۉرونی و گۊرونی در لری
تفاوت بین واژگان گۉرونی و گۊرونی در لری

تفاوت واژگانی گۉرونی ۉ گۊرونی در لری

ادامه مطلب